منتشر شد کتاب هایکوی کردی، مجموعه اشعار هایکوی ۵۷ شاعر معاصر هایرای اقلیم کردستان به کوشش و انتخاب زانا کوردستانی شاعر و نویسندهی ایرانی چاپ و منتشر شد این کتاب در ۱۱۸ صفحه و تیراژ ۵۰۰ جلد توسط انتشارات ئایدیا چاپ و منتشر شده است در این کتاب هایکوهایی از شاعرانی چون ملکو احمد، هاوژین حسن، سوزه برزنجی، سردار نوری، نادیا کریم، دریا هورامی، روناک آلتون، سرهنگ خاموش، سیروان حمید، نوزاد علی، مصطفی رسول و گنجانده شده است ■□■ بڵاوەوە بۆ هایکوی کوردی کتێبی هایکوی کوردی کۆمەڵتەی شیعر هایکوی شاعیرە هاوچەرخەکانی هەریمی کوردستان بە هەوڵی و کۆشی شاعیر و نوسەری ئیرانی، زانا کوردستانی چاپ و بلاو بووە ئەم کتێبە لە ۱۱۸ لاپهڕه و ۵۰۰ قاب له لایەنی دەزگای چاپ و بڵاوکردەنی کتێبی ئایدیا چاپ بووە و داگیری شیعر هایکوەکانی ۵۷ شاعیری هەریمی کوردستانە هەروەکو سۆزە بەرزنجی، ملکۆ ئەحمەد، هاوژین حەسەن، سەردار نۆڕێ، نادیه کەریم کۆیی و
اشتراک گذاری در تلگرام
عاشق از رفتن میترسد، منتشر شد کتاب عاشق از رفتن میترسد مجموعه اشعار آقای ابراهیم اورامانی با ترجمه سعید فلاحی زانا کوردستانی و ویراستاری خانم لیلا طیبی، چاپ و منتشر شد این کتاب در قطع رقعی و ۶۰ صفحه و شمارگان هزار جلد، با شابک ۹۷۸۶۲۳۸۰۵۴۹۲۶ توسط انتشارات هرمز چاپ و منتشر شده است نشر هرمز، انتشارات اختصاصی آثار آقای اورامانیست که تاکنون چند مجموعه شعر از اشعار او را در ایران منتشر کرده است آقای ابراهیم اورامانی شاعر و رومهنگار کُرد عراقی زادهی حلبچه است، که تاکنون اشعارش توسط چند مترجم مختلف در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شده است پیش از این کتاب، چهار مجموعه شعر دیگر از ابراهیم اورامانی توسط سعید فلاحی زانا کوردستانی به فارسی ترجمه شده بود کتابهای تو بروی، پاییز از در میآید، سومین کتاب تنهایی، هنوز برای دوست داشتن وقت هست و حکایتی دیگر از شیرین و فرهاد، چهار مجموعه شعری هستند که پیش از این، از آقای اورامانی با ترجمهی زانا کوردستانی در ایران منت
اشتراک گذاری در تلگرام
تأخیر بعد از یک سال خواهش و التماس قبول کرده بود که دوباره مرا ببیند هنوز دوستم داشت و من عاشقاش بودم به من sms داده بود که، راس ساعت نه صبح کتابخانهی شهر همدیگر را ببینیم او از بدقولی و تاخیر همیشه متتفر بود من با تاخیر ساعت شش و هفت دقیقه رسیدم او کتابخانه نبود ولی رژ لباش بر روی لیوان کاغذی روی میز جا مانده بود هفت دقیقه که زمان زیادی نبود من فقط هفت دقیقه دیر رسیدم اما او رفته بود زاناکوردستانی
اشتراک گذاری در تلگرام